فاتح هور(سردار سرلشگر شهید علی هاشمی) درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت بازگشت و تشییع پیکر 270 شهید دفاع مقدس، گزیده ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره ی بزرگداشت یاد شهیدان را منتشر می کند. به گزارش دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای ، این گزیده بیانات به شرح ذیل است: * گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست شهید، چیز عظیم و حقیقت شگفت آوری است. ما چون به مشاهده شهدا عادت کرده ایم و گذشتها و ایثارها و عظمتها و وصایا و راهی که آنها را به شهادت رساند، زیاد دیده ایم، عظمت این حقیقت نورانی و بهشتی برایمان مخفی میماند؛ مثل عظمت خورشید و آفتاب که از شدّت ظهور، برای کسانی که دائم در آفتابند، مخفی میماند. در دوران گذشته، وقتی که یک نمونه از این نمونه های شهدای امروز ما، از تاریخ صدر اسلام انتخاب و معرفی میشد و شرح حال او بیان میگردید، تغییر واضح و شگفت آوری در دلها و جانها و حتی در همها و نیّتها به وجود میآورد. هر یک از این ستارگان درخشان، میتواند عالمی را روشن کند. بنابراین، حقیقت شهادت حقیقت عظیمی است. اگر این حقیقت، به وسیله کسانی که امروز در قبال شهیدان مسؤولیت دارند، زنده بماند، حفظ و تقدیس گردد و بزرگ نگاه داشته شود، همیشه تاریخ آینده ما، از این ایثار بزرگی که آنان کردند، بهره خواهد برد. همچنان که تاریخ بشریّت، هنوز از خون به ناحق ریخته سرور شهیدان تاریخ، حضرت ابی عبدالله الحسین علیه الصّلاة والسّلام بهره می برد؛ چون کسانی که وارث آن خون بودند، مدبّرانه ترین و شیواترین روشها را برای زنده نگهداشتن این خون به کار بردند. گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم. بیانات در دیدار جمعی از خانواده های شهدا 1376/02/17 * نگذارید غبارهای فراموشی روی این خاطره های گرامی را بگیرد یاد شهیدان نباید در جامعه ی ما از ذهنیتها خارج شود. شهیدان را باید زنده نگه داشت. یاد شهیدان را باید گرامی بدارید و زنده نگه دارید؛ در همه ی استانهای کشور این معنا وجود دارد. بیست و سه هزار شهید استان خراسان بزرگ - شامل سه استان کنونی - یکی از برجسته ترین و بزرگترین رقمهای افتخارآفرین است. نگذارید غبارهای فراموشی - که عمداً گاهی این غبارها را میخواهند بر روی این خاطره های گرامی بپاشند و قرار بدهند - روی این خاطره های گرامی را بگیرد؛ زنده نگه دارید. مسئولان هم بایستی این کار را بکنند؛ مسئولان بنیاد شهید هم موظفند؛ مسئولان دستگاههای دیگر دولتی و عمومی هم وظیفه دارند. خود خانواده ها هم در محیطهائی که شعاع نفوذ و سلطه ی آنهاست، این کار را انجام بدهند. از نام شهید و از افتخار به شهید هرگز غفلت نکنید. تبلیغات عنادآمیز دشمنان سعی کرده اند که ارزشهای شهید را بتدریج کم کنند و در مواردی به ضد ارزش تبدیل کنند! این در کشور ما اتفاق افتاد؛ این سعی انجام گرفت؛ البته خنثی شد. اما عده ای این قدر وقاحت ورزیدند که نام شهدا و اصل شهادت را زیر سئوال ببرند. شما ببینید توطئه های دشمن تا کجا از لحاظ فرهنگی و سیاسی نفوذ میکند و چقدر من و شما باید هشیار باشیم که جلو این توطئه ها را بگیریم. معیار اسلامی، «شهید» را از زمره ی مردم معمولی بیرون میبَرد و در کنار اولیا و صدیقین قرار میدهد؛ آن یک نگاه والائی است که به عقل ما هم درست نمیگنجد. حتّی با نگاه های مادی معمولی، شهید آن کسی است که جان خود را برای نجات شرف و استقلال ملتش فدا کرده. هیچ وجدان و شرفی، هیچ دل بیدار و غیر بیماری میتواند این را انکار کند؟ در کشور ما، در ایران اسلامیِ ما در یک برهه ای از زمان سعی کردند این را انکار کنند. فرزندان شهدا به نام پدرانشان افتخار کنند. آنها کسانی بودند که نه در راه تهاجم به یک کشور بیگانه و به یک همسایه، در راه مقابله ی با تهاجم یک دشمن، در راه حفظ میهن، حفظ استقلال، حفظ شرف ملی ایستادگی کردند ... یاد شهدا، افتخارات شهدا، عزت شهدا را همه باید نصب العین خودشان قرار بدهند؛ نگذارید فراموش بشود. شما غفلت کنید، نیروهای انقلاب غفلت کنند، نیروهای مؤمن غفلت کنند، نفوذیهای دشمن از آن طرف وارد میشوند و چیزی هم طلبگار میشوند. «فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحّة علی الخیر اولئک لم یؤمنوا فاحبط اللَّه اعمالهم»؛ وقتی که روز خطر است، در لانه ها خزیدند و نفسشان در نیامد. وقتی خطر برطرف شد؛ مردان خطرپذیر در مقابل خطر سینه سپر کردند و خطر را برطرف کردند، اینها از لانه هاشان بیرون می آیند؛ زبانهای دراز، زبانهای تیز، طلبگار هم میشوند! مگذارید دشمنان انقلاب، دشمنان امام، دشمنان خط جهاد، دشمنان خط ایمان باللَّه، طلبگار بشوند. بیانات در دیدار خانواده های شهدا و ایثارگران خراسان 1386/02/2 * روزبه روز باید نکته یابی و نکته سنجی زندگی شهدا در جامعه ما رواج پیدا کند جلسات بزرگداشت، ادامه ی حرکت جهادی و ادامه ی شهادت است. اگر نام شهیدان ما تکرار نمیشد، تجلیل نمیشدند و احترام به آنها و خانواده های آنها در جامعه ی ما به صورت یک فرهنگ درنمی آمد - که خوشبختانه به صورت فرهنگ درآمده - امروز بسیاری از این یادهای ارزشمند و گرانبها فراموش شده بود؛ این ارزشگذاری عظیمی که با حرکت شهادت در یک جامعه به وجود می آید، به فراموشی سپرده شده بود. نباید بگذارید این اتّفاق بعد از این هم بیفتد؛ روزبه روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته یابی و نکته سنجی زندگی شهدا در جامعه ی ما رواج پیدا کند. و اگر این شد، آن وقت مسئله ی شهادت که به معنای مجاهدت تمام عیار در راه خدا است، در جامعه ماندگار خواهد شد. و اگر این شد، برای این جامعه دیگر شکست وجود نخواهد داشت و شکست معنا نخواهد داشت؛ پیش خواهد رفت. عیناً مثل ماجرای حسین بن علی (علیه السّلام)؛ امروز 1300 سال یا بیشتر از شهادت حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) میگذرد و روزبه روز این داستان برجسته تر و زنده تر شده. این داستان در بطن خود دارای یک مضامینی است که این مضامین برای حیات اسلامی جامعه ضروری است. اگر این مضامین گسترش پیدا نمیکرد، از اسلام و از قرآن و از حقایق معارف اسلامی هم امروز خبری نبود. اینجا هم همین جور است؛ نگذارید نام شهدا و یاد شهدا فراموش بشود یا در جامعه ی ما کهنه بشود؛ و البتّه با ابتکارات؛ این جلسات بزرگداشتی که آقایان به وجود می آورید - که خیلی باارزش است - صرفاً یک جلسه ی ترحیم باشکوه نیست؛ این جلسات، دارای مضامین ویژه ی خودش است؛ بایستی شهادت را معنا کند، شهید را معرّفی کند، فرهنگ شهادت را در جامعه ماندگار کند. ... من عقیده ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است؛ این یک نیازی است که ما - چه آدمهای مقدّس مآب و متدینی باشیم؛ چه آدمهایی باشیم که خیلی هم مقدّس مآب نیستیم، امّا به سرنوشت این کشور و به سرنوشت این مردم علاقه مندیم - هرجور که فکر بکنید، بزرگداشت شهدا برای آینده ی این کشور، حیاتی و ضروری است. فرهنگ شهادت یعنی فرهنگ تلاش کردن با سرمایه گذاری از خود برای اهداف بلندمدّت مشترک بین همه ی مردم؛ که البتّه در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملّت ایران هم نیست، برای دنیای اسلام بلکه برای جهان بشریت است. بیانات در دیدار اعضای ستادهای «کنگره شهدای امور تربیتی»، «کنگره شهدای دانشجو»، و «کنگره شهدای هنرمند «1393/11/27 * هدفتان نفوذ معارف شهادت در دل مخاطبین باشد بسیار کار خوب و شایسته ای است این کاری که شما برای بزرگداشت شهیدان استانتان انجام دادید(2) و ان شاءالله انجام خواهید داد. مسئله ی جنگ تحمیلی و عوارض آن - که از جمله، همین فداکاری ها و ایثارها و شهادتها است - یک مسئله ی عادی نیست؛ یک مسئله ی متعارف و معمولی نیست؛ یک مسئله ی فوق العاده است. اگر درست نگاه کنیم، مجموعه ی حوادثی که در این سالها اتّفاق افتاد و این فداکاری هایی که جوانهای ما کردند، میتواند یک ذخیره ی ماندگاری باشد برای همیشه ی انقلاب. نباید بگذاریم که این ذخیره بلااستفاده بماند؛ راهش هم همین است که یاد شهیدان زنده باقی بماند. ... هم ضبط خاطرات اینها و تجلیل از یاد اینها و نام اینها، ترویج تصاویر اینها یا کلماتی که از اینها نقل میشود، کارهای بسیار خوبی است. این فهرستی که شمردید در مورد اقداماتی که انجام گرفته، خیلی خوب است منتها هدفتان این باشد که معارف مربوط به شهادت و همان معنای ایثار و ایمان در مخاطبین امروز شما به معنای عمیق کلمه نافذ باشد. ... نگاه کنید ببینید که چه چیزی است که میتواند دل این جوان را درگیر کند با مسئله ی ایمان، با مسئله ی ایثار، پایبندی او را عمیق تر و وابستگی او را به این فکر مستحکم تر کند، این را مطالعه کنید؛ این چیزی نیست که به آسانی انسان بتواند به آن دست پیدا کند. هم مخاطب را باید شناخت که امروز مخاطبین ما ده ها میلیون هستند که بسیاری جوانند؛ اعم از آنهایی که در دانشگاهند یا در دبیرستانند یا در فضاهای دیگری زندگی میکنند؛ اینها همه مخاطبان ما هستند، هم مخاطب را باید شناخت، ظرفیّتهای او را باید دانست؛ هم چگونگی حرف زدن با مخاطب را باید یاد گرفت. این خیلی مهم است؛ ببینید چه چیزی را باید بگویید. شماها نیّتهایتان خیلی خوب است، در این تردیدی نیست؛ هم نیّتتان خوب است، هم تلاش و توانتان خوب است منتها بعضی از کارها هست که احتیاج دارد به اینکه انسان با متخصّصین کار، با کسانی که در این زمینه ها تجربه دارند مشورت بکند؛ این را از یاد نبرید و ببینید چه جور میتوانید؛ حالا فعلاً شما در محیط استان فکر کنید؛ ایشان فرمودند استان کوچکی است، خیلی هم کوچک نیست؛ یعنی از لحاظ گستردگی، استان کوچکی نیست؛ حالا ممکن است کم جمعیّت باشد - خیلی پرجمعیّت نیست - امّا استان کوچکی نیست. مناطق این استان از لحاظ فرهنگ با هم متفاوتند؛ یعنی فرض کنید سمنان و شاهرود یک جور نیستند؛ شماها که اهل استانید، بهتر از من میدانید، من هم با استان شما آشنا هستم. شما ببینید با این مخاطبی که اهل این استان است و با تنوّع فرهنگی ای که در استان وجود دارد، چه جور میتوانید حرف بزنید و آن حرفی که باید بزنید چیست تا آن حرف تأثیر بگذارد؛ آن وقت این کنگره ی شما اگر این نتایج را بتواند به دست بیاورد، واقعاً یک کار برجسته خواهد شد؛ یعنی کار بزرگی خواهد شد. از آقایان علما استفاده کنید، از کسانی که تجربه ی مسائل ارتباطی دارند استفاده کنید و از بین این مسائلی که وجود دارد گزینش کنید. از هنر حدّاکثر استفاده را باید کرد؛ اشاره کردید به سرود؛ این خیلی مهم است. اگر بتوانید یک سرود زیبای اثرگذار خوش مضمون درست کنید، جوری که بچّه ها وقتی در کوچه راه میروند، از خانه به مدرسه میروند، زیر لبشان آن را زمزمه کنند، یک کار بسیار بزرگی کرده اید؛ یعنی استفاده ی از هنر به شکل صحیح؛ این کار شما را آسان میکند، تسهیل میکند. به هرحال باید تلاش کرد، باید کار کرد. بیانات در دیدار اعضای ستاد کنگره ی بزرگداشت سه هزار شهید استان سمنان 1394/02/14 * خورشید فروزان شهادت، همه حجابهای تحریف و فریب را خواهد شکافت شهیدان ما نیز مانند بانوی بزرگوار اسلام در راه حقِ درخشانی به شهادت رسیدند، که برای کتمان و اخفاء آن، از همه ی ابزارها و وسائل زمان، استفاده می شد. سنت لایتغیر الهی نگذاشت، که زهرای مرضیه، در پشت حجاب غلیظ اوهام پنهان بماند، و آن ستاره درخشان خونین، در گذشت زمان به خورشیدی تابان بدل شد. و امروز نام او و یاد مظلومیت او، از همه ی حصارهای کتمان، عبور کرده است، و به اعتماد دلها و جانها رسیده است. و این درخشندگی و فزایندگی، ادامه خواهد داشت: انا اعطیناک الکوثر ... نام و یاد شهیدان عزیز ما نیز، همانند سیده ی عالمیان، با گذشت زمان نورانی تر و نافذتر خواهد شد. امروز، دستهای مجرم، که از آغاز انقلاب و بخصوص در دوران دفاع مقدس همه سعی شان این بود، که حقانیت درخشان و مظلومانه ی یاوران خمینی عزیز را، کتمان کنند در کار آنند که خاطره های دوران جنگ را، به دست تندبادهای تبلیغات مغرضانه بسپرند، و آنها را در وادی فراموشی رها کنند، ولی بی شک موفق نخواهند شد. همت و غیرت و ایمان صادقانه ی خیل عظیم مؤمنان انقلاب و اسلام بخصوص جوانان غیور و صالح که بدنه ی عظیم ملت ایران را تشکیل می دهند، یکبار دیگر در تاریخ تجربه ی احیاء نام و یاد آن حق مظلوم را، تکرار خواهند کرد. و به توفیق الهی خورشید فروزان شهادت، همه ی حجابهای تحریف و فریب را، خواهد شکافت. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
شهید علی هاشمی و همراهانش در قرارگاه نصرت کار بزرگی را انجام دادند و
یکی از عملیاتهای بزرگ جنگ در سوم اسفند سال 62 در این منطقه به اجرا در
آمد که نام "خیبر" را به خود گرفت و در سال بعد (63) نیز عملیات دیگری در
این منطقه به نام"بدر" انجام شد. به گزارش مهر سردار حسین علایی در مورد شخصیت سردار سرلشکر علی هاشمی گفت: سردار علی هاشمی یکی از فرماندهان سپاه در منطقه جبهه جنوب در استان خوزستان بود که از ابتدای جنگ حضور فعالی داشت و به ویژه در زمانی که جنگ در جبهه سوسنگرد شدت داشت وی در آن منطقه فعال بود اما نام شهید علی هاشمی با قرارگاه نصرت و تلاشهای شبانه روزی و گروه وی برای بررسی منطقه هورالهویزه جهت انجام عملیات خیبر و بدر گره خورده است. وی تأکید کرد: شهید علی هاشمی در دوران دفاع مقدس توانست قرارگاه نصرت را در منطقه هورالهویزه راه اندازی کند و با مطالعات و تحقیقاتی که از این منطقه داشت شرایطی را فراهم کرد که پس از چند عملیات ناموفقی که ایران در جبهه داشت شرایط جبهه ها را به نفع کشور تغییر دهد و در این زمان سپاه به این نتیجه رسید که می تواند از منطقه هوالهویزه عملیاتی را به سمت مواضع ارتش بعثی برای تصرف جاده اماره- بصره انجام دهد و منطقه وسیعی را به تصرف دربیاورد تا از این طریق فشار بر ارتش عراق افزایش یابد. این فرمانده دوران دفاع مقدس به تلاشهای شهید علی هاشمی در منطقه هورالهویزه اشاره کرد و افزود: در شرایطی که عملیاتهای نظامی ایران به بن بست رسیده بود قرارگاه نصرت توانست منطقه هورالهویزه و جزایر مجنون را برای عملیات آماده کند. شهید علی هاشمی و همراهانش در قرارگاه نصرت کار بزرگی را انجام دادند و یکی از عملیاتهای بزرگ جنگ در سوم اسفند سال 62 در این منطقه به اجرا در آمد که نام "خیبر" را به خود گرفت و در سال بعد (63) نیز عملیات دیگری در این منطقه به نام"بدر" انجام شد. در واقع یکی از جبهه های فعال عملیاتی ایران علیه رژیم بعث عراق منطقه هورالهویزه بود که شهید علی هاشمی آن را طراحی کرد. دکتر علایی در مورد نحوه شهادت سردار علی هاشمی نیز گفت: در روزهای آخر جنگ ارتش عراق حملات خود را به جبهه های ایران آغاز کرد و در پی حمله ای که عراق در پشت قرارگاه نصرت داشت شهید علی هاشمی و تعدادی از دوستانش به این منطقه عزیمت کردند و ظاهرا در داخل هور مورد اصابت آتش دشمن قرار گرفته و در خود هور به شهادت می رسند و حالا پس از 22 سال بقایای پیکر مطهر ایشان به همراه تعدادی دیگر از شهدا به میهن بازگشته و انشاء الله در روز جمعه در تهران تشییع می شود. این فرمانده پیشکسوت دوران دفاع مقدس افزود: شهید علی هاشمی یکی از برادران عرب زبان خوزستانی ما بود که همه خانواده ایشان در خدمت انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی تلاشهای بسیار داشتند و نام علی هاشمی برای همیشه به عنوان یکی از چهره های شاخص در میان سرداران دفاع مقدس به یادگار خواهد ماند. دکتر علایی در مورد علت عدم معرفی سردار علی هاشمی طی سالهای پس از جنگ نیز گفت: تا سالیان درازی که صدام بر مسند قدرت بود انتظار داشتیم که علی هاشمی زنده از چنگال رژیم بعث عراق آزاد شود چون مشخص نبود که پس از مفقود شدن چه سرنوشتی را پیدا کرده است. ابهام در مورد شهادت یا زنده بودن علی هاشمی باعث شد که خانواده ایشان و هم سپاه علاقه ای به مطرح کردن ایشان نداشته باشند تا در صورت زنده بودن رژیم بعث عراق مانع آزادی وی نشود و یا با طرح شهادت وی در صورت زنده بودن صدام او را به شهادت نرساند. اما پس از سقوط رژیم بعث عراق و در پی تفحصهایی که انجام شد احتمال شهادت علی هاشمی قوت گرفت و هم اکنون پیکرمطهر ایشان به آغوش میهن بازگشته است. وی در پایان بر لزوم پرداختن به وجوه ناشناخته شخصیت سردار هور در رسانه ها تأکید کرد و گفت: با پرداختن به شخصیت والا و پر تلاش شهید علی هاشمی دین مردم ایران به این شهید و سایر شهدا به ویژه شهدایی که مظلومانه در هور به شهادت رسیدند ادا می شود. منبع تابناک نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
گروه حماسه و جهاد دفاع پرس ـ فاطمه همتی آذر: بهنام شهبازی فرمانده تیپ ۸۵ موسی بن جعفر(ع) و مسئول پروژههای دفاع مقدس دانشگاه امام حسین(ع)، تا نیم ساعت پیش از شهادت و مفقود شدن پیکر مطهر شهید "علی هاشمی" در کنار وی حضور داشته است. او در گفتوگو با دفاع پرس، از زندگی و مجاهدتهای شهید هاشمی و همچنین برخی گمانهزنیها درباره نحوه شهادت وی گفته است. شهبازی درباره دوست و همرزم شهیدش علی هاشمی اظهار داشت: شهید علی هاشمی متولد اهواز است و در یک منطقه محروم به نام حصیرآباد به دنیا آمد. او دوران ابتدایی خود را همچون دیگر هممحلیهایش یک زندگی معمولی داشت، ولی به لحاظ هوشی از همسنهای خود بزرگتر بود. این استعداد به نحوی بود که خانواده هاشمی باوجود قلت وسع مالی، میخواستند علی را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بفرستند. فرمانده تیپ ۸۵ موسی بن جعفر(ع) اظهار داشت: شهید هاشمی چون در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود در جریان انقلاب، با جریان انقلاب همراه شده و در تظاهرات و راهپیمایی علیه رژیم طاغوت شرکت میکرد. او همچنین جزو اولین کسانی است که به عضویت سپاه اهواز در آمد و بعد تشکیل سپاه اهواز بهعنوان مسئول تبلیغات سپاه حمیدیه مأمور شد. وی بیان کرد: در آن زمان سپاه اهواز حالت کانونی داشت و از شهرهای دیگر، نیرو به این شهر اعزام میکردند تا به منطقه اعزام شوند. لذا برای راهاندازی سپاه حمیدیه، شهید هاشمی به این شهر اعزام شد و به فرماندهی سپاه حمیدیه منصوب شد.
مسئول پروژههای دفاع مقدس دانشگاه امام حسین(ع) ادامه داد: این شهید بزرگوار زمانی که فرماندهی سپاه حمیدیه را بر عهده داشت تصمیم گرفت به تحصیل در علوم اسلامی بپردازد. لذا حمیدیه را به مقصد اهواز ترک کرد. بلافاصله پس از بازگشت او به اهواز، جنگ آغاز شد و وی به محور حمیدیه برگشت. حمیدیه یکی از محورهای اصلی تهاجم دشمن به ایران بود. شهید هاشمی دوباره فرماندهی سپاه حمیدیه را به عهده گرفت و گروههای زیادی را از محله حصیرآباد اهواز را با خود همراه کرد و گروه خوبی را در شهر حمیدیه تشکیل داد. وی اظهار داشت: شهید هاشمی بعد از مدتی "تیپ ۳۷ نور" را تشکیل داد. این تیپ، یکی از اولین تیپهای سپاه در نیروی دریایی در دوران دفاع مقدس محسوب میشود. تیپ نور چندین عملیات در محور کرخه ـ طرار انجام داد. عملیات ۱۶ دی، عملیات "الی بیتالقدس"، عملیات "شهید چمران" و عملیاتهای "رمضان" از جمله عملیاتهایی است که تیپ نور با فرماندهی علی هاشمی در آن حضور داشت. از آن زمان شهید هاشمی یکی از فرمانده تیپهای اصلی سپاه محسوب میشد. شهبازی ادامه داد: بعد از عملیات "الی بیتالمقدس" عراق عقبنشینی کرد و "تیپ ۳۷ نور" منحل شد. به همین دلیل علی هاشمی با تعداد زیادی از بچههای حمیدیه به سوسنگرد منتقل شدند و او خود فرماندهی سپاه سوسنگرد را به عهده گرفت. وی بیان کرد: شهید هاشمی همزمان با آمادهسازی جبهه "هورالهویزه"، گردانی را را متشکیل از بچههای پل سوسنگرد و بقایای "تیپ ۳۷ نور" ایجاد کرد و به عملیات "والفجر مقدماتی" اعزام کرد. ضمن اینکه قبل از عملیات "والفجر مقدماتی"، فرمانده کل سپاه خواسته بود یک تک حمایتی انجام شود و شهید هاشمی مسئولیت شناسایی این عملیات را یز به عهده گرفته بود. فرمانده تیپ ۸۵ موسیبن جعفر(ع) تصریح کرد: پس از عملیات "والفجر مقدماتی" فرماندهی سپاه تصمیم گرفت از علی هاشمی در هور استفاده کند. لذا این شهید بزرگوار مأمور به شناسایی هور میشود. علی هاشمی با نیروهایی که در اختیار داشت وارد شناسایی هور شدند و قرارگاهی به نام نصرت ایجاد کردند. این قرارگاه تحت پوشش سپاه سوسنگرد مأمور به شناسایی هور میشود. شهبازی ادامه داد: با فرماندهی شهید هاشمی در قرارگاه "نصرت" کار شناسایی و آمادهسازی عملیات بدر آغاز شد. بعد از این عملیات وی برای پدافند جزایر خیبر با همکاری لشکر ۹۲ زرهی ارتش، قرارگاه مشترکی تشکیل داد که "قرارگاه خاتم ۴" نامگذاری شد. در سال ۶۶ نیز فرماندهی "سپاه ششم امام صادق(ع)" را عهدهدار شد و لشکر ولیعصر(عج) و چندین تیپ و یگان استان خوزستان زیر وی قرار گرفتند.
وی بیان کرد: روز چهارم تیرماه سال ۱۳۶۷، متجاوزان بعثی، حملهای گسترده و همهجانبه را برای بازپسگیری منطقه هور آغاز کردند. شهید هاشمی در آن زمان، در "قرارگاه خاتم ۴"، در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. در ساعتهای آخر که عراقیها همه در حال بازگشت هستند در منطقه هلیبرن کردند و در این جریان شهید هاشمی حین عقبنشینی و یا در همان زمان طی حمله عراق به شهادت رسید. در حال حاضر هیچکس اطلاع دقیق و موثقی از لحظه شهادت وی ندارد. شهبازی که خود جزو کسانی که تا نیم ساعت آخر شهادت با شهید هاشمی بوده است، با رد برخی گمانهزنیها درباره عملیات استشهادی یا اسارت علی هاشمی تاکید کرد: هیچکس ندیده شهید هاشمی عملیات استشهادی انجام دهد یا به اسارت برده شود. همه برای ارتقای مقام این شهید بزرگوار در پی انتصاب عنوانی به این عزیز هستند ولی واقعیت این است هیچ فردی از لحظه شهادتش مطلع نیست و نباید درباره نوع شهادتش گمانهزنی کرد. فرمانده تیپ ۸۵ موسی بن جعفر(ع) در پایان تأکید کرد: علی هاشمی یک فرد کاملاً عادی بود و در یک منطقه عادی بزرگشده بود؛ ولی نفوذ کلام وی بهطوری بوده که توانسته بود ۲۰۰ نفر از یاران صمیمی خود را همواره همراه خود داشته باشد و این افراد از ابتدای شکلگیری سپاه حمیدیه تا سوسنگرد با او همراه بودند. همچنین این بزرگوار در سطح خود، تبحر زیادی در جذب نیرو داشت. وی همچنین با تشکیل گردان شناسایی ۳۱۳ قائم (عج)، پایهگذار یک سیستم اطلاعاتی شد که نهتنها در طول دفاع مقدس بسیار برجسته بود، بلکه الگویی برای سیستم اطلاعاتی کشور بهشمار میرفت.نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
به گزارش گروه فرهنگی دفاع پرس، حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی بهداروند نویسنده و راوی دفاع مقدس، از تألیف کتاب «پنهان مثل هور» خبر داد و گفت: این کتاب در واقع یادداشتهای روزانه سردار شهید علی هاشمی است. این یادداشتها روزنوشت حوادثی است که یک فرمانده در طول روز با آنها برخورد میکند، تصمیماتی که در جلسات میگیرد و... وی با بیان این مطلب که تک تک این دستنوشتهها از آنجایی که متعلق به یک فرمانده عالیرتبه جنگ است، از اهمیت بسزایی برخوردار است، گفت:عمده این دستنوشتهها مربوط به عملیات خیبر و بدر است و ناگفتههایی از این دو عملیات در آنها وجود دارد. بهداروند تصریح کرد: این روزنوشتها در اصل اسناد متقنی هستند، که شهید هاشمی فارغ از مسائل سیاسی، تاریخ را با خود حمل کرده است، توصیف حوادثی که در مقطعی حساسی در جنگ اتفاق افتاده است. نویسنده کتاب «زندان الرشید» با بیان این مطلب که در خلال این یادداشتها نکات شیرینی نیز بیان شده است، ادامه داد: در یکی از این یادداشتها به شیوه حضور جالب محسن رضایی در جبهه اشاره شده است، او مینویسد، ما در هور بودیم که محسن رضایی با یک وانت و یک نفر محافظ آمده بود، دشداشه پوشیده بود. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس،
سرلشکر سید یحیی صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا عصر روز
پنجشنبه در مراسم یادواره شهید علی هاشمی که با عنوان «ناشناخته مثل هور»
برپا شد، با تقدیر از دستاندرکاران برپایی این برنامه اظهار داشت: سلام
مقام معظم رهبری را خدمت خانواده معظم شهدا به خصوص خانواده شهید علی هاشمی
میرسانم.
سردار صفوی در ادامه خاطره ای از شهید هاشمی نقل کرد و گفت: من آخرین
دیدارمان را با این فرمانده دلاور می گویم. آخرین نقطه دو روز قبل از حادثه
ای که عراقی ها هلی برن به قرارگاهشان کردند، او فرمانده قرارگاه بود و
سردار گرجی زاده رئیس ستاد ایشان بود. ساعت زیادی پیششان بودم. تیرماه 67
آنقدر هجمه دشمن زیاد بود که گلوله ها و حجم آتش نمی گذاشت جلسه را درست
ادامه دهم. موقعی که خواستم سوار خودرو شوم به آقای هاشمی گفتم قرارگاه را
عقبتر بیاورد. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پس از پیروزی نهضت روح الله بر طاغوت داخلی ، علی هاشمی جوانان انقلابی
حمیدیه را به یاری جوانان انقلابی «حصیر آباد» و «آخر آسفالت» اهواز سامان
داد و سپاه حمیدیه توانست پیش از شروع جنگ در برقراری امنیت و مبارزه با
اشرار و ضد انقلاب و قاچاقچیان اسلحه و مهمات نقش موثری ایفا نماید. با
شهادت «نظر آقایی»فرمانده ی سپاه حمیدیه ، علی که در آن زمان مسئولیت
تبلیغات را بر عهده داشت ، به فرماندهی منصوب شد. همزمان با تلاش در معرکه
ی پاسداری از انقلاب اسلامی ، علی در رشته ی پزشکی دانشگاه مشهد پذیرفته
شد اما با حمله ی سراسری ارتش بعث به خاک ایران ، ترجیح داد دانشگاه جنگ
را برگزیند. با شروع جنگ تحمیلی علی هاشمی در محور «کرخه کور» و «طراح» به مقابله با پیشروی سپاه دشمن پرداخت. با شکل گیری یگان های رزم سپاه او مامور تشکیل تیپ 37 نور شد و با این یگان ، در عملیات «الی بیت المقدس» در آزادی خرمشهر سهیم گردید. درآستانه عملیات والفجر مقدماتی تیپ 37 نور منحل شده و علی هاشمی فرمانده سپاه سوسنگرد رسید و بعدها، از دل همین سپاه منطقه ای بود که ، «قرارگاه نصرت» پدید آمد. و در سومین سال جنگ ، محسن رضایی علی هاشمی را به فرماندهی «قرارگاه سری نصرت» انتخاب کرد. «عملیات خیبر» ثمره ی یک سال تلاش شبانه روزی نیروهای قرارگاه نصرت ، تحت فرماندهی علی هاشمی بود. اولین عملیات آبی- خاکی جنگ و اولین عملیاتی که ده ها یگان رزمی سپاه ، در سطحی بسیار وسیع توانستند باتلاق ها و نیزارهای منطقه ی هور را پشت سر بگذارند که این در نوع خود حرکتی بی نظیر و تاریخی بود. یک سال بعد را نیز ، قرارگاه نصرت در تدارک «عملیات بدر» بود . عملیاتی که بسیاری از ستارگان این قرارگاه را به حجله ی شهادت فرستاد. حاج علی هاشمی به سال 1363 تاهل اختیار نمود که حاصل آن یک دختر و یک پسر بود . علی هاشمی در تیر ماه سال 66 به فرماندهی «سپاه ششم امام صادق » منصوب شد که چند تیپ و لشکر، بسیج و سپاه خوزستان، لرستان و پدافند منطقه هور از «کوشک» تا «چزابه» را در اختیار داشت. روز چهارم تیر ماه سال 1367 ، متجاوزان بعثی ، حمله ای گسترده و همه جانبه را برای بازپس گیری منطقه هور آغاز کردند. حاج علی در آن زمان ، در قرارگاه خاتم4 ، در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. هیچ کس به درستی نمی داند که در این روز دردناک ، چه بر سر سرداران «قرارگاه نصرت» آمد. شاهدان می گفتند که هلی کوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه خاتم4 به زمین نشسته اند و حاج علی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند و دیگر هیچ. پس از آن ، جستجوی دامنه داری برای یافتن حاج علی هاشمی آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر ، بیم آن می رفت که افشای ناپدید شدن یک سردار عالی رتبه ی سپاه ، جان او را که احتمالا به اسارت درآمده بود به خطر بیاندازد ، به همین سبب تا سال ها پس از پایان جنگ ، نام حاج علی هاشمی کمتر برده می شد و از سرنوشت احتمالی او با حزم و احتیاط فراوانی سخن به میان می آمد. نه مراسمی برایش گرفته شد ، نه یادواره ای برایش برگزار شد و نه یادمانی به نامش برپا گردید. اما پس از سقوط صدام هم خبری از سرنوشت فرمانده ی سپاه ششم به دست نیامد. سرانجام در روز 19/2/89 ، اخبار سراسری سیما خبر کشف پیکر حاج علی هاشمی را اعلام کرد و مادر صبور او پس از 22 سال انتظار، بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشید. گروه جهاد و مقاومت مشرق مفتخر است که در سالگشت شهادت حاج علی هاشمی ، تصاویری از این «علمدارِ هور» را به علاقمندان سیره شهیدانِ جاویدانِ اسلامِ نابِ محمدی تقدیم نماید. شفاعتش در روز حشر نصیبمان باد نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : هفته دفاع مقدس بر دلاور مردان هشت سال دفاع مقدس و خانواده های صبورشان مبارک. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : 10 شهریور سالروز تولد سردار سرلشكر شهید علی هاشمی را گرامی می داریم.شادی روحش 3صلوات سردار اهوازیان همرزم شهید. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : ![]() ![]() سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، سردار سرلشکر شهید علی هاشمی، سردار محمدجعفر اسدی و سردار مرتضی قربانی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : دوشنبه 2 شهریور 1394
سرلشکر شهید هاشمی کسی بود که جنگ را از خاک به آب منتقل کرد
و این پیچ تاکتیکی و نظامی که شاید پروسه 20 سالهای را باید میگذارند طی یک سال
عملیاتی کرد و اکثر ملزومات و نیازمندیهای جنگ در آب را شهید هاشمی، تجهیز کرد
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فرماندار اهواز گفت: سردار شهید علی هاشمی یکی از شهدای شاخص
استان خوزستان است و به عنوان فرمانده سپاه ششم، تقریبا بالاترین مقام را در این
حوزه داشته و باید آرامگاهی در خور ایشان به عنوان نمادی از شهدای اهواز در نظر
گرفته شود.
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
هوری .زندگی نامه و خاطرات سردار فاتح هور سرلشكر شهید علی هاشمی. انتشارات شهید ابراهیم هادی این كتاب كه به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی منتشر شده حاوی مطالبی زیبا و عبرت آموز در مورد سبك زندگی و شجاعت و رشادت های آن شهید بزرگوار در طول زندگی پر بركتش قبل و بعد از انقلاب شكوهمند اسلامی و خصوصا هشت سال دفاع مقدس می باشد.در این كتاب می خوانیم : آن روزها به روایت مادر بزرگوار شهید ،مسجد، انقلاب و....... نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس،
سردار گرجی زاده فرمانده سپاه حفاظت انصارالمهدی و از همرزمان سردار شهید
"علی هاشمی" در همایش "ناشناخته مثل هور" بیان داشت: خصوصیت ممتازی که شهید
هاشمی داشت و باعث مظلومیتش شد، گمنام بودن این شهید بود. امروز مصادیق آن
سخت پیدا میشود. چون حتی ما که زنده ماندیم گاهی لاف میزنیم.
دوست و همرزم شهید هاشمی ادامه داد: می خواهم بگویم که من نیز که در آن
زمان اسیر شدم، جرات نمی کردم چیزی بگویم. وقتی در بازجویی های بعد از 4
ماه اسارت خیلی من را شکنجه کردند، لاف آمدند که علی هاشمی اسیر شده و همه
چیز را راجع به سپاه ششم گفته است. بعد از مدتی دوباره من را زدند که بگو
علی هاشمی کجاست. آن موقع خیالم راحت شد که او اسیر نشده است. بعدها عراق
عکس او را به اردوگاه ها برده بود. هیچ کس او را نمی شناخت چون علی هاشمی
آدم رادیو و تلویزیونی و معروف نبود.
وی بیان داشت: وقتی قرار شد قرارگاه را خالی کنیم با تدبیر فرماندهی عزیزمان، افراد اضافه و اسناد و مدارک و خودروها را به عقب فرستادیم؛ ولی خودمان ماندیم. یک اتاق بود و بی سیم و شهید هاشمی. دوسه ماشین مانده بود از جمله یک آمبولانس. یک دفعه چندتا از بچه ها که فکر می کنم از تیپ 21 امام رضا بودند، دوتا اسیر عراقی آوردند که از گارد ریاست جمهوری بودند. ما آن ها از روی تیپ و لباسشان می شناختیم. آدم های خیلی قوی هیکل بودند که هر دو زخمی شده بودند. سردار گرجی زاده خاطرنشان کرد: قانون جنگ می گوید در این چنین صحنه ای اصلا لزومی ندارد که او را اسیر بگیری. ولی اسیر را آورده بودند و می خواستند تحویل ما بدهند و خودشان به عقب بروند چون دستور عقب نشینی داده بودیم. زخم این 2 عراقی عمیق نبود و روی پای خودشان ایستاده بودند. به شهید هاشمی گفتم دونفر از تکاورهای گارد ریاست جمهوری عراق هستند. این ها بسیار آدم های آدم کشی بودند. هرچه آدم سوزی و اسیرکشی هست مال اینهاست. البته آن موقع از ترس تمام بدنشان می لرزید چون فکر می کردند آن ها را می کشیم. حاج علی گفت که با آمبولانس به عقب ببرید. گفتیم ما فقط یک آمبولانس داریم، ایشان گفت با آمبولانس ببریدشان عقب. ما خودمان بدون آمبولانس و ماشین امدادی ماندیم. این فرمانده ماست؛ مظهر انسانیت. وی در پایان یادآور شد: شهید هاشمی عرب بود ولی از سرتاسر ایران با او کار می کرد. ما حس می کردیم یک فرمانده بین المللی داریم. از مشهد و نیشابور تا شیراز و فسا و جهرم و حتی ارتشیهایی که متخلفانه یگان خودشان را ترک می کردند و میخواستند با سپاهیها باشند، میآمدند پیش علی هاشمی. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : مادرشهید هاشمی می گوید: بعد از انقلاب هم مرتب در برنامه های انقلابی شرکت می کرد تا اینکه یک روز گفت: می خواهم به سپاه حمیدیه بروم، هم برای اینکه دوران خدمت سربازی ام را بگذرانم و هم به سپاه ملحق شوم. مادر شهید با بغضی عمیق گفت: “رفت” و پس از مکثی کوتاه می گوید: هر چند وقت یکبار میآمد، من خیلی نگران بودم ولی او همیشه مرا در آغوش می گرفت و می بوسید و سعی می کرد مرا از نگرانی در بیاورد، ابتدای جنگ بود و ما در منطقه حصیرآباد زندگی می کردیم . یک روز آمد و گفت: مادر برای امشب شام مفصلی درست کن و تمام خواهران و برادرانم را دعوت کن، می خواهم همه دور هم باشیم. آن شب بیش از همیشه با من نشست و مدام مرا می بوسید. نگاهش طور دیگری بود، انگار به او الهام شده بود که میخواهد برای همیشه از بین ما برود . به اینجا که می رسد ، خطوط چهره مادرانه و غمگینش سکوتی را به ما و مجلس تحمیل می کند . اما خواهر علی كه یك سال از او كوچكتر است هم صحبت های جالبی دارد:" شهید حاج علی هاشمی در تاریخ 10/6/1340 در منطقه عامری شهرستان اهواز به دنیا آمد و در سال 1367 به اسارت گرفته شد که مفقودیت وی در همان سال در 4 تیر اعلام شد و در سال 1382 در فروردین ماه از سپاه تهران درجه شهادت وی اعطا شد. حاج علی پاره تن من بود. ما برادر و خواهر، خیلی به هم وابسته بودیم و ارتباط تنگاتنگی داشتیم. او قبل از جنگ دیپلم گرفت و در همان زمان در دانشگاه علوم پزشکی موفق به درجه قبولی شد ولی از ورود به دانشگاه انصراف داد و به جبهه رفت. وی به عنوان پاسدار به سپاه حمیدیه رفت، ولی به وصیت سردار علی نظر آقایی فرمانده سابق سپاه حمیدیه که قرار شد پس از شهادت وی حاج علی جانشین او شود، به این سمت منصوب شد. ایشان فرمانده سپاه ششم امام جعفر صادق خوزستان بود. حاج علی از هر نظر زبانزد خاص و عام بود. برای مادر فرزندی رشید، برای خواهرانش برادری کریم، برای فرزندانش پدری عظیم و برای مردم ایرانش فرماندهی قوی و جسور بود. حاج علی چند شب قبل از مفقودیت خود عکسش را به عکاسی برده و به تعداد خواهرانش چاپ و قاب گرفته و هر شب به خانه یکی از خواهران می رفته و یکی از قاب عکسها را به عنوان یادگاری به آنها میداد و در آخر خواهر حاج علی با چشمانی اشک آلود گفت : ما به داشتن چنین برادری افتخار می کنیم و آرزو می کنیم که همیشه روحش شاد باشد و از ما راضی ." سمیه اهوازیان همسر شهید علی هاشمی است :" سمیه اهوازیان متولد 1340 هستم. در سال 1362 با سردار ازدواج کردم و ضمنا من و سردار حاج علی با هم دختر و پسرخاله بودیم. یک پسر به نام حسین و یک دختر به نام زینب ثمره این ازدواج بود. دقیقا 5 سال با حاج علی زندگی کردم . "
وقتی از او می خواهیم در مورد اخلاق علی بگوید:" از اخلاق شهید گفتن مقاله کاملی می طلبد. اما چیزی که در او بسیار متمایز بود، تبسمی بود که هنگام آمدن به خانه هدیه همیشگی او بود. او همیشه مهربان، فداکار، متین، صبور و با خدا بود؛ و زبان من قاصر است از بیان محبتها و فداکاری های او. وقتی شهید به خانه میآمد و زنگ خانه را میزد بچه ها از نوع زنگ زدن وی متوجه می شدند که پدرشان آمده و هر دو با هم می دویدند تا در را باز کنند، اما حسین که زرنگتر بود زودتر در را باز می کرد و زینب ناراحت می شد و گوشهای مینشست، وقتی علی دلیلش را پرسید و متوجه موضوع شد، از آن وقت، هر بار این اتفاق تکرار می شد، شهید بر می گشت و از حیاط بیرون می رفت و می گفت زینب باید در را باز کند و او با این کار زینب را بینهایت شاد می کرد . حسین
و زینب هاشمی هر دو میوه این درخت تنومند می باشند. حسین متولد 1364
دانشجوی کامپیوتر و زینب متولد 1363 دانشجوی روانشناسی مرکز اهواز می باشد .
زینب می گوید : من که آن زمان تنها یک تا سه سال بیشتر نداشتم، فقط صحنه
های مبهمی در ذهنم وجود دارد. یادم می آید پدر از بیرون که میآمد من و
حسین را به بستنی فروشی نزدیک خانه مان می برد و برایمان بستنی میوهای می
خرید و اینکه پدر یک ماسک شیمیایی داشت که همیشه او را به صورتش می زد و با
ما بازی می کرد. من و حسین تا به حال با امید زندگی کردیم و تا آخر به
امید برگشت پدر زندگی خواهیم کرد چون پدر در دل ما زنده است .(سایت شهید عبد عبیات) نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
||||||||||